به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم به دل امید درمان داشتم، درمانده تر رفتم
حریفان هریک آوردند از سودای خود سودی زیان آورده من بودم، که دنبال هنر رفتم
به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم به دل امید درمان داشتم، درمانده تر رفتم
حریفان هریک آوردند از سودای خود سودی زیان آورده من بودم، که دنبال هنر رفتم
حاجت نبود مستی ما را به شراب
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب
بی شاهد و بی ساقی و بی مطرب و نی
شوریده ومستیم چو مستان خراب